دست نوشته های من



4 سال پیش نوشتم که میخوام چه کنم؟ سوالی بود سخت ولی هرطور بود جوابش برای من تا حدی مشخص شده بود. هدف های متفاوت و پلن های مختلف برای زندگی.

من تصمیم به ماندن نگرفتم. جبر زمانه وادارم کرد به ماندن. ماندن و گشتن پی کاری که هرگز پیدا نشد!!

اما میان این همه جبر اقلا یار زندگیم تنهام نگذاشت و قوی تر و مصمم تر از همیشه توی زندگیم خودش را محکم کرد. و این تصمیم ما بود که زندگی جدید را باهم بسازیم برای پیشرفت.

و فقط 9 روز مانده به شروع این زندگی! 

به قول آن شرلی الان به پیچ جاده ام رسیدم و معلوم نیست بعد از پیچ به کجا خواهم رسید. فقط میدانم که هرچه هست خواستنیست. 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

تهویه مطبوع-اگزاست فن-یونیت هیتر Katie سایت اینترنتی دل پی لینک زیباکنار پخش مواد غذايي شمایل یک نیمه زن... خوشبخت از عشق علیرضا نوری متوسطه دوم